چرا بعضیها تنها احساس قدرت دارند و بعضیها فقط در جمع؟

عزتنفس، تصویری است که ما از ارزش و توانمندی خود در ذهن داریم. این احساس میتواند در موقعیتهای مختلف، شکلهای متفاوتی به خود بگیرد؛ گاهی در خلوت شکوفا میشود و گاهی در جمع. درحالیکه برخی افراد در تنهایی احساس اعتمادبهنفس، خلاقیت و اقتدار بیشتری دارند، برخی دیگر فقط زمانی که در کنار دیگراناند، میتوانند خود را باارزش و قدرتمند حس کنند. این پدیده، نشانهای از پیچیدگیهای عزتنفس و تأثیر عوامل روانی و اجتماعی بر آن است.
در این مقاله بررسی میکنیم که چرا عزتنفس برخی افراد در تنهایی شکوفا میشود و برخی فقط در حضور دیگران احساس قدرت میکنند، و اینکه چگونه میتوان به تعادل سالمی میان این دو حالت رسید.
۱. تفاوت عزتنفس درونزا و برونزا (عزتنفس و قدرت)
یکی از کلیدهای اصلی در درک این تفاوت، شناخت دو نوع منبع عزتنفس است:
- عزتنفس درونزا از باورهای عمیق فرد نسبت به خود ناشی میشود: «من ارزشمندم چون هستم»، نه به دلیل دستاوردها یا تأیید دیگران. این نوع عزتنفس پایدارتر و مقاومتر در برابر نوسانات بیرونی است.
- عزتنفس برونزا بیشتر وابسته به ارزیابیهای بیرونی است: «من زمانی ارزش دارم که دیگران دوستم داشته باشند، تأییدم کنند یا موفق بدانندم.»
افرادی که در تنهایی احساس قدرت و امنیت میکنند، معمولاً عزتنفس درونزایی دارند. آنها میتوانند بدون نیاز به تأیید مداوم، با خود خلوت کنند، تصمیم بگیرند، و پیش بروند. در مقابل، افرادی که فقط در جمع احساس قدرت دارند، اغلب به تأیید و تحسین بیرونی وابستهاند تا حس خوبی نسبت به خود داشته باشند.
معمای بیگانگی: چرا در میان جمع باز هم احساس تنهایی میکنیم؟
۲. تأثیر شخصیت و سبک دلبستگی
شخصیت افراد نقش مهمی در این زمینه ایفا میکند. دو تیپ شخصیتی که بیشتر در این بحث برجسته میشوند، درونگراها و برونگراها هستند:
- درونگراها اغلب در خلوت، تمرکز و آرامش بیشتری دارند و فضای تنهایی برایشان میدان رشد و تفکر است. آنها وقتی تنها هستند، بهتر میتوانند خود واقعیشان را بشناسند.
- برونگراها اما از حضور در جمع انرژی میگیرند. برای آنها دیدهشدن، صحبتکردن و تعامل اجتماعی، منبع اصلی نشاط و حتی هویت است.
در کنار شخصیت، سبک دلبستگی دوران کودکی نیز تأثیرگذار است. افراد با سبک دلبستگی ایمن، هم در خلوت احساس خوبی دارند و هم در جمع، درحالیکه افراد با دلبستگی اضطرابی یا اجتنابی، ممکن است یا بهشدت به جمع وابسته باشند یا از آن دوری کنند، و در هر دو حالت دچار نوسانات عزتنفس شوند.
۳. مکانیزمهای دفاعی و نقش نقابها
بسیاری از افراد که فقط در جمع احساس قدرت میکنند، در واقع از یک نقاب روانی استفاده میکنند. آنها در جمع با نشاندادن ظاهری پرانرژی، پر حرف یا موفق، از احساسات درونی خود مانند ترس، عدم کفایت یا شرم فرار میکنند. این افراد ممکن است در تنهایی با چهره واقعی خود مواجه شوند و چون پذیرشش برایشان دشوار است، به جمع پناه میبرند.
برعکس، برخی دیگر از افراد در جمع احساس ضعف یا عدمپذیرش دارند، زیرا تجربههای تلخ گذشته (مثل تمسخر، طرد یا عدم درک) باعث شدهاند تا اعتمادشان به دیگران سلب شود. برای این افراد، خلوت جایی امن برای بازیابی قدرت درونی و تمرکز است.
۴. رسانههای اجتماعی و عزتنفس نمایشی
در عصر دیجیتال، فضای مجازی نیز به منبعی برای عزتنفس برونزا تبدیل شده است. افرادی که عزتنفسشان وابسته به لایکها، کامنتها یا تعداد دنبالکنندههاست، ممکن است فقط در حضور دیگران (حتی بهصورت مجازی) حس خوبی داشته باشند. وقتی تنها هستند، با کاهش محرکهای بیرونی، احساس پوچی یا بیارزشی به سراغشان میآید.
این در حالیست که کسانی که هویت شخصی قویتری دارند، از فضای مجازی برای انتقال افکار یا تجربههایشان استفاده میکنند، نه برای تغذیه عزتنفس.
۵. اثر تجربهها و الگوهای خانوادگی
نحوه تربیت فرد در دوران کودکی و فضای خانواده، تأثیر بسیار مهمی بر عزتنفس در خلوت یا جمع دارد. مثلاً:
- کودکانی که مورد تشویق درونی (مثل: «من بهت افتخار میکنم؛ چون تلاش کردی») قرار گرفتهاند، عزتنفس درونیتری دارند.
- در مقابل، کودکانی که صرفاً بهخاطر دستاورد یا رضایت دیگران مورد تحسین قرار گرفتهاند، ممکن است فقط در حضور جمع احساس ارزشمندبودن کنند.
همچنین، اگر کودک یاد گرفته باشد که «خودش بودن» در جمع خطرناک است (مثلاً بابت تفاوتش مورد تمسخر واقع شده باشد)، در بزرگسالی در جمعها نقش بازی میکند و احساس امنیت را فقط در خلوت تجربه میکند.
۶. چگونه به تعادل برسیم؟
مسیر سلامت روان و رشد عزتنفس، رسیدن به تعادل بین توانایی بودن با خود و توانایی بودن در کنار دیگران است. راههایی برای ایجاد این تعادل عبارتاند از:
- تقویت خودآگاهی: با نوشتن، مدیتیشن یا مشاوره، بهتر خود را بشناسیم. اینکه در چه شرایطی احساس خوب داریم و چرا.
- تمرین حضور اصیل در جمع: سعی کنیم در جمع همان کسی باشیم که در خلوت هستیم، و برعکس. این کار ابتدا ترسناک است، اما آرامآرام باعث میشود فاصلهای میان «خود خلوت» و «خود اجتماعی» نداشته باشیم.
- کاهش وابستگی به تأیید بیرونی: با تمرین گفتوگوهای درونی مثبت و هدفگذاریهای مستقل، یاد بگیریم که ارزش ما از درون میآید.
- بازسازی تجربههای جمعی: اگر درگذشته جمع برای ما تجربهای منفی بوده، میتوانیم با شرکت در جمعهای کوچک، حمایتگر و سالم، کمکم آن الگوی ذهنی را بازسازی کنیم.
نتیجهگیری
اینکه برخی افراد فقط در تنهایی احساس قدرت دارند و برخی فقط در جمع، صرفاً نشانه تفاوت نیست، بلکه میتواند نشانه نوعی ناهماهنگی در ساختار عزتنفس باشد. هدف نهایی آن است که فرد بتواند هم در خلوت با خود راحت و قوی باشد، و هم در جمع، بدون نیاز به نقاب یا ترس، خود واقعیاش را زندگی کند. عزتنفس واقعی، همان نیروی درونی است که بدون وابستگی به دیگران، اما در تعامل سالم با آنها، رشد میکند و شکوفا میشود.
دیدگاهتان را بنویسید