با اعتماد به نفس باشی برنده میشی
اگه ته اعتماد به نفس بودی چیکار می کردی؟
تو مقاله قبلی در مورد این صحبت کردیم که اعتماد به نفس چی هست،گفتیم که اعتماد به نفس یعنی باور و مهارت انجام کاری تواین مقاله می خوایم در مورد مهارت و توانمندی صحبت کنیم که چطور میشه مهارت هامون رو افزایش بدیم،متاسفانه خیلی ها تصور میکنن اعتماد به نفس یعنی فقط وجود داشتن و شهامت انجام کاری!اگه ما فقط باور انجام کاری رو داشته باشیم به نوعی دچار توهم میشیم که من هرکاری که بخوام می تونم انجام بدم و این باور خیلی خیلی خطرناکه(اعتماد به نفس کاذب) از یه طرف اگه من فقط روی مهارت هام در اعتماد به نفس کار کنم دچار سندرم ایمپاستر میشم!سندرم ایمپاستر چیه؟
تصور کنید عمه شما دست پخت خیلی خوبی داره و قرمه سبزی رو عالی درست میکنه جوری که انگشتای پاتون رو هم باهش می خورین وقتی بهش میگین عمه جون دست پختت بی نظیره ها بیا یه کترینگ یا رستوران بزنیم عمه جون شما میگه نه بابا عمه جون همچین آش دهن سوزی هم نیست به این داستان میگن سندرم ایمپاستر یعنی مهارت عالی اما باور ضعیف که شانس انجام کار میاد پایین حالا دیدی اعتماد به نفس که داشته باشی فرصت هارو از دست نمیدی و سریع اقدام میکنی…
اما باور صحیح چیه؟اینه که باورمن و مهارت من هردو باید به یک اندازه باشن یعنی هر چقدر روی باورم کار میکنم روی مهارت هام هم کار کنم.
نکته مهم اینه بین چیزی که هستم و چیزی که میخوام باشم یه شکافی هست
و من میتونم با تلاش درست و مداوم اون شکاف رو پر کنم
چرا اعتماد به نفس انقدر مهمه؟
اولین بار که سخنرانی کردم از طرف شرکت رفته بودیم یه کارگاهی و از ما خواستن هرکسی بیاد در حد دو دقیقه خودشو معرفی کنه و کمی صحبت کنه قبل از رفتن روی صحنه پیش خودم فکر میکردم الان میرم جوری صحبت میکنم که همه لذت ببرن و بگن دمش گرم بابا موسوی چقدر تاثیر گذار حرف میزنه اون زمان خب کتاب میخوندم و ذهنیتم مثبت بود و باور انجام این کارو داشتم وقتی نوبت من شد و رفتمو شروع کردم به سخنرانی یواش یواش بود که احساس کردم دنیا داره روی سر من خراب میشه،استرس شدیدی گرفتم صدام ودستام شروع کرد به لرزیدن و مثل چی عرق می ریختم به حدی اوضاع خراب بود که همکارام متوجه استرس من شدن و علنی گفتن موسوی استرس داره; منم گفتم بله استرس دارم و ازشون خواستم منو نشویق کنن تا استرسم کم بشه بعد اون داستان فهمیدم تو این زمینه ضعف دارم با گذشت زمان متوجه شدم باور من درست بود اما من مهارت سخنرانی نداشتم که تصمیم گرفتم برم کلاس اعتماد به نفس و روی این موضوع کار کنم فکر میکنم متوجه اهمیت اعتماد به نفس و مهارت و عملگرایی شده باشین.
ببین دوست عزیز وقتی اعتماد به نفس داشته باشیم و روی مهارت هامون کار کنیم میتونیم درآمدمون رو افزایش بدیم،انسان بهتری بشیم،با انسان با اعتماد به نفس زندگی کنیم بچه های با اعتماد به نفس تری داشته باشم و…
یکی دیگه از خوبی های اعتماد به نفس اینه که میتونیم عملکرد بهتری داشته باشیم و وقتی موفق میشیم اعتماد به نفسمون بیشتر میشه و دوباره موفق تر میشیم و دوباره این چرخه ادامه پیدا میکنه.
اگه میخوایم مهارت هامون رو افزایش بدیم باید عملگرایی مون رو تقویت کنیم یعنی مرد عمل باشیم فقط باید بدونیم که مهارت با صبر کردن به دست میاد وقتی ما یاد گرفتن مهارت رو بلد باشیم به این معنی که چطور یه مهارتی رو یاد بگیریم خیلی راحت تر میتونیم بریم سراغ مهارت های دیگه!
خب راهکار چیه؟چطوری مهارت هام رو افزایش بدم؟
اعتماد به نفس یه چرخه داره که نشون میده ما چیکار کنیم تا رشد کنیم
اولین قدم:
تمرین مهارته به این معنی که من مهارت سخنرانی یا هر مهارتی که میخوام بدست بیارم رو تمرین کنم.
قدم دوم:
بکارگیری مهارته به این معنی که دنبال فرصت باشم و مهارتی که تمرین کردم رو ازش استفاده کنم،توی جلسات محل کارم یا مسابقات سخنرانی و…
قدم سوم:
ارزیابی نتایجه به این معنی که کارم که تموم شد بشینم تجزیه تحلیل کنم ببینم عملکردم چطور بوده نقاط قوتم چی بوده و نقاط ضعفم رو بررسی کنم.
قدم چهارم:
اصلاح کردنه بعد ازمشخص شدن نقاط ضعفم حالا نوبت اینه تمرین کنم تا برطرفش کنم.
آقای جاش کافمن تو کتاب چگونه در بیست ساعت هرچیزی را یاد بگیرید میگه ما میتونیم هر مهارتی رو با 20 ساعت تمرین درست در حد اینکه راضی باشیم یاد بگیریم.
دیدگاهتان را بنویسید